بسم الله الرّحمن الرّحیم
{ گناهانی که باعث نابودی وازبین رفتن باغ ها ، میوه جات ، محصولات باغی }
{ وزراعت و کشتزار می شوند }
Ø اعراض وروگردانی ازخدا .
Ø تبعیت ازشیطان .
Ø تکبّروغرور.
Ø تکذیب وانکار قیامت .
Ø طغیانگری وسرکشی .
Ø غفلت وغافل شدن .
Ø ظلم وستم .
Ø فاصلۀ طبقاطی ( جدائی و فاصله بین اغنیا وفقرا )
Ø فراموش کردن خدا .
Ø قساوت قلب نسبت به فقرا ودرماندگان .
Ø کفر – کافرشدن .
Ø کفران نعمت وناسپاسی .
Ø محروم کردن فقرا ومستمندان ازمحصولات ونعمتهای باغی .
Ø منع زکات ( زکات ندادن ) .
Ø منع مٰاعون (احسان نکردن ازامکانات زندگی )
قرآن کریم :
الف – سوره کهف :
صٰاحب باغِ مَغرور، ضرب المثل برای دیگران .
وَاضرِب لَهُم مَثَلا رَجُلَینِ جَعَلنٰا لأَحَدِهِمٰا جَنَّتَینِ مِن أَعنٰابٍ وَحَفَفنٰا هُمٰا بِنَخلٍ وَجَعَلنٰا بَینَهُمٰا زَرعًا .
برای آنها مثالی بیان کن ، داستان آن دومردرا که برای یکی ازآنها دوباغ ازانواع انگورها قراردادیم ، ودرگردا گرد آن درختان نخل ودرمیان این دوزراعت پربرکت .
( آیه – 32 )
میوه های فراوان .
کِلتَا الجَنَّتَینِ آتَت أُکُلَهٰا وَلَم تَظلِمُ مِنهُ شَیئًا وَفَجَّرنٰا خِلالَهُمٰا نَهرًا .
هردوباغ میوه آورده بودند ( میوه های فراوان ) وچیزی فروگذارنکرده بودند ، ومیان آن دونهربزرگی اززمین بیرون فرستادیم .
( آیه – 33 )
« صاحب باغ ودوست مستکبرومغرور » :
Ø من ثروت بیشترو نفرات قوی تردارم . ( غرور )
وَکٰانَ لَهُ ثَمَرٌ ، فَقٰالَ لِصٰاحِبِهِ وَهُوَیُحٰاوِرُهُ أَنَا أَکثَرُمِنکَ مٰالا وَأَعَزَّ نََفَرًا .
صاحب این باغ درآمد قابل ملاحظه ای داشت بهمین جهت به دوستش درحالی که به گفتگوبرخاسته بود چنین گفت من ازنظرثروت ازتوبرترم ، ونفراتم نیرومندتراست !.
( آیه – 34 )
Ø این باغ فانی شدنی نیست ! (غروروغفلت) .
وَدَخَلَ جَنَّتَهُ وَهُوَظٰالِمٌ لِنَفسِهِ قٰالَ مٰا أَظُنُّ أَن تَبِیدَهذِهِ أَبَدًا
ودرحالی که به خودستم میکرد درباغش گام نهاد وگفت من گمان نمی کنم هرگزاین باغ فانی ونابود شود .
( آیه – 35 )
Ø قیامتی درکارنیست ( تکذیب قیامت ) .
وَمٰا أَظُنُّ السّٰاعَةَ قٰائِمَةً وَلَئِن رُدِدتُ إِلی رَبِّی لأَجِدَنَّ خَیرًا مِنهٰا مُنقَلِبَا .
وباورنمی کنم قیامت برپا گردد واگربه سوی پروردگارم بازگردم ( وقیامتی درکارباشد ) جایگاهی بهترازایجا خواهم یافت .
( آیه – 36 )
« دوست مستضعف ومتوا ضع » :
آیاکا فرشدی ؟ ! .
قٰالَ لَهُ صٰاحِبُهُ وَهُوَیُحٰاوِرُهُ أَکَفَرتَ بِالَّذِی خَلَقَکَ مِن تُرٰابٍ ثُمَّ مِن نُطفَةٍ ثُمَّ سُوّٰیکَ رَجُلا .
دوست ( با ایمان ) ش درحالی که با اوبه گفتگوپرداخته بود گفت : آیا به خدائی که تورا ازخاک وسپس ازمطفه آفریده ، وبعدازآن تورا مرد کاملی قرار داد کافرشدی ؟! .
( آِیه – 37 )
کسی را به خدا شریک قرارنمی دهم .
لٰکِنّٰا هُوَاللهُ رَبِّی وَلا أُشرِکُ بِرَبِّی أَحَدًا .
ولی من کسی هستم که « الله » پروردگارمن است ، وهیچکس را شریک پروردگارم قرارنمی دهم .
( آیه – 38 )
Ø چرا « ما شاءلله ولا قوّة الا بالله » نگفتی ؟ ! ( فراموش کردن خدا ) .
وَلَولا إِذ دَخَلتَ جَنَّتَکَ قُلتَ مٰاشٰاءَللهُ لا قُوَّةَ الا بِاللهِ إِن تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنکَ مالا وَوَلَدًا .
توچراهنگامی که وارد باغت شدی نگفتی این نعمتی است که خدا خواسته ؟ قوت ( ونیروی ) جزازناحیه خدا نیست ، اما اگرمی بینی من ازنظرمال وفرزند ازتوکمترم ( مطاب مهمی نیست ) .
( آیه – 39 )
شاید خدا به من خیری دهد وبلای آسمانی به سراغ باغ توآید .
فَعَسٰی رَبِّی أَن یُؤتِیَنِ خَیرًا مِن جَنَّتِکَ وَیُرسِلَ عَلَیهٰا حُسبانًا مِنَ السَّمٰاءِ فَتُصبِحَ صَعِیدًا زَلَقًا .
شاید پروردگارم بهترازباغ توبه من بدهد ، ومجازات حساب شده ای ازآسمان برباغ توفرستد ، آنچنانکه آنرا به زمین بی گیاه لغزنده ای تبدیل کند ! .
( آیه – 40 )
شاید آب باغ تو درزمین فرو رود ! .
أَویُصبِحَ ما ؤُهاغَورًا فَلَن تَستَطِیعَ لَهُ طَلَبًا .
ویا آب آن دراعماق زمین فرورود ، آنچنانکه هرگزقدرت جستجوی آنرا نداشته باشی .
( آیه – 41 )
پایان کارمستکبر :
« عذاب الهی فرارسید ، باغ نابود شد - مَغرور، دست تأسف بهم مالید وپشیمان گردید ! »
وَأُحِیطَ بِثَمَرِهِ فَأَ صبَحَ یُقَلِّبُ کَفَّیهِ عَلٰی مٰا أَنفَقَ فِیهٰا وَهِیَ خٰاوِیَةٌ عَلٰی عُرُوشِهٰا وَیَقُولُ یٰا لَیتَنِی لَم أُشرِک بِرَبِّی أَحَدًا .
( بهرحال عذاب الهی فرارسید ) وتمام میوه های آن نابود شد ، اومرتبًا دستهای خودرا – بخاطرهزینه هائی که درآن صرف کرده بود – بهم می مالید ، درحالی تمام باغ برپایه ها فروریخته بود ، ومی گفت : ایکاش کسی را شریک پرورد گارم قرارنداده بودم .
( آیه – 42 )
یاوری بجزخدا نداشت ( خدا را هم انکارکرده بود ! )
وَلَم تَکُن لَهُ فِئَةٌ یِنصُرُونَهُ مِن دُونِ اللهِ وَمٰا کٰانَ مُنتَصِرًا .
وگروهی ، غیرازخدا ، نداشت که اورا یاری کند ، ونمی توانست ازخویشتن یاری گیرد .
( آیه – 42 )
ولایت وقدرت ازآن خداوند است .
هُنالِکَ الوِلایَةُ للهِ الحَقِّ هُوَخَیرٌ ثَوابًا وَخَیرٌعُقبًا .
دراین هنگام ثابت شد که ولایت ( وقدرت ) ازآن خداوند حق است ، اواست که برترین ثواب وبهترین عاقبت را ( برای مُطیعان ) دارد .
( آیه - 43 )
ب – سوره سبأ :
قوم سبأ :
دوباغ پرمیوه ، شهری پاکیزه وپرورد گار آمورزنده .
لَقَد کٰانَ لِسَبَإٍ فِی مَسکَنِهِم آیَةٌ جَنَّتٰانِ عَن یَمِینٍ وَشِمٰالٍ ، کُلُوا مِن رِزقِ رَبِّکُم وَاشکُرُوالَهُ بَلدَةٌ طَیِّبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ
. برای قوم سبا درمحل سکونتشان نشانه ای ( ازقدرت الهی ) بود ، دوباغ ( عظیم وگسترده ) ازراست وچپ ( با میوه های فراوان ، به آنها گفتیم ) ازروزی پرورد گارتان بخورید وشکراورا بجاآورید ، شهری است پاک وپاکیزه وپرورد گارآمورزنده ( ومهربان ) .
( آیه – 15 )
قوم سبأ :
Ø اعراض وروگردانی ازخدا ،
( سیل ویراگر، باغ ویران وتلخ ) .
فَأَعرضُوا فَأَرسَلنٰاعَلَیهِم سَیلَ العَرِمِ وَبَدَّلنٰاهُم بِجَنَّتِهِم جَنتَینِ ذَوٰاتٰی أُکُلٍ خَمطٍ وأَثلٍ وَشَیئٍ مِن سِدرٍقَلِیلٍ .
اما آنها ( ازخدا ) روی گردان شدند ، وما سیل ویرانگررا برآنها فرستادیم ودوباغ ( پربرکت ) شان را به دوباغ ( بی ارزش ) بامیوه های تلخ ، ودرختان شوره گز ، واندکی درخت سدرمبدل ساختیم .
( آیه – 16 )
Ø کفروکافرشدن .
Ø کفران نعمت ونا سپاسی .
ذٰالِکَ جَزَینٰاهُم بِمٰا کَفَرُوا وَهَل نُجٰازِی إِلاَ الکَفوُرَ .
این را بخاطرکفرشان به آنها جزا دادیم ، وآیا جزکفران کننده را به چنین مجازاتی کیفرمی دهیم ؟ ! .
( آیه - 17 )
سرزمین با برکت ، شهرها وراههای باامیت .
وَجَعلنٰا بَینَهم وَبَینَ القُریَ الَّتِی بٰارَکنافِیها قُریً ظٰاهِرَةً وَقَدَّرنٰا فِیهٰا السَّیرَ، سِیرُوا فِیهٰالَیالِیَ وَأَیّٰاماً آمِنِینَ .
میان آنها وسرزمینهائی که برکت داده بودیم شهرها وآبادی ها ی آشکارقراردادیم ، وفاصله های متناسب ونزدیک مقررداشتیم ( وبآنها گفتیم ) شبها وروزها دراین آبادیها درامنیت کامل مسافرت کنید.
( آیه – 18 )
Ø فاصله طبقاتی ( جدائی و فاصلۀ اقلیت اشرافگرازاکثریت کم درآمد وفقیر ) .
( متلاشی شدن زندگی مُرَفه ثروتمندان واشرافگران ) .
فَقٰالُوا رَبَّنٰا بٰاعِد بَینَ أَسفٰارِنٰا وَظَلَمُوا أَنفُسَهُم فَجَعَلنٰاهُم أَحٰادِیثَ وَمَزقنٰاهَُم کُلَّ مُمَزَّقٍ ، إِنَّ فِی ذٰالِکَ لآیاتٍ لِکُلِّ صَبّٰارٍ شَکُورٍ .
ولی ( این ناسپاس مردم ) گفتند : پروردگارا ! میان سفرهای ما دوری بیفکن ( تابینوایان نتوانند دوش به دوش اغنیا سفر کنند ! وبه این طریق ) آنها به خویشتن ستم کردند وما آنهارا اخباروداستانی ( برای دیگران ) قراردادیم وجمعیتشان را متلاشی ساختیم ، دراین ماجرا آیات ونشانه های عبرتی است برای هرصابر شکرگزار .
( آیه - 19)
Ø تبعیت ازشیطان .
وَلَقَد صَدَّقَ عَلَیهِم إِبلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إلافَرِیقًا مِنَ المُؤمِنِینَ .
( آری ) به یقین ابلیس گمان خودرا درباره آنها محقق یافت که همگی ازاوپیروی کردند جزگروه اندکی ازمؤمنان .
( آیه – 20)
ج – سوره قلم .
مردود شدن درآزمایش الهی ! .
میوه ها را بدوراز انظار مستمندان می چینیم ! .
Ø ( محروم کردن مستمندان وفقراازنعمتهای باغی )
إِنّٰابَلَونٰاهُم کَمٰابَلَونٰاأَصحٰابَ الجَنَّةِ إِذأَقسَمُوالَیَصرُمَنَّهٰامُصبِحِینَ .
ماآنهارا آزمودیم ، همانگونه که صاحبان باغ را آزمایش کردیم ، هنگامی که سوگند یادکردند که میوه های باغ را صبحگاهان ( دورازانظارمستمندان ) بچینند .
( آیه - 17 )
هیچ کس ( فقیری ) را استثنا نمی کنیم .
وَلایَستَثنُونَ .
وهیچ ازآن استثنا نکنند .
( آیه – 18 )
عذاب فرگیرالهی شبانه به تمام باغ فرودآمد .
فَطٰافَ عَلَیهٰا طٰائِفٌ مِن رَبِّکَ وَهُم نٰائِمُونَ .
اما عذابی فراگیر(شبانه ) برتمام باغ آنها فرود آمد درحالی که همه درخواب بودند .
( آیه – 19 )
باغ سبزتبدیل به سیاهی وخاکسترشد ! .
فَأَصبَحَت کَالصَّرِیمِ .
وآن باغ سرسبزهمچون شب سیاه وظلمانی شد .
( آیه – 20 )
برای چیدن باغ همد یگررا نداکردند .
فَتَنٰادَوامُصبِحِینَ .
صبحگاهان یکدیگررا صدا زدند .
( آیه – 21 )
برای چیدان میوه ها بسوی باغ خود حرکت کنید ! .
أَنِ اغدُواعَلٰی حَرثِکُم إِن کُنتُم صٰارِمِینَ .
که بسوی کشتزار وباغ خودحرکت کنید اگرقصد چیدن میوه هارا دارید .
( آیه – 22 )
حرکت آهسته ، مستمندی نفهمد .
فَانطَلَقُوا وَهُم یَتَخٰافَتُونَ .
آنها حرکت کردند درحالی که آهسته باهم می گفتند .
( آیه - 23)
یک فقیرهم وارد باغ نشود ! .
أَن لایَدخُلَنَّهَا الیَومَ عَلَیکُم مِسکِینٌ .
مواظب باشید امروز حتی یک فقیروارد برشما نشود !.
( آیه – 24 )
ازمستمندان با قدرت جلوگیرکینم .
وَغَدَواعَلٰی حَردٍ قٰادِرِینَ .
آنهاصبحگاهان تصمیم داشتند که با قدرت ازمستمندان جلوگیری کنند .
( آیه – 25 )
ما راه را گم کرده ا یم ! .
( باغ خود را نشناختند )
فَلَمّٰا رَأَوهٰا قالُوا إِنّٰا لَضٰالُّونَ .
هنگامی که ( واردباغ شدند، و) آن را « آنگونه » دیدند گفتند: ماراه را گم کرده ایم ! .
( آیه – 26 )
ما محروم شده ایم ! .
( میخواستند مستمندا ن وفقرا را محروم کنند خود محروم شدند ! )
بَل نَحنُ مَحرُومِینَ .
( آری همه چیزبه طورکامل ازدست ما رفته ) بلکه ما محرومیم .
( آیه – 27 )
چراتسبیح خدارانگفتید ( خدارافرموش کردید ) ؟ ! .
قٰالَ أَوسَطُهُم أَلَم أَقُل لَکُم لَولا تُسَبِّحُونَ .
یکی ازآنها که ازهمه عاقلتربود گفت : آیا به شما نگفتم چرا تسبیح خدا نمی گوئید ؟ .
( آیه – 28 )
Ø ظلم و ستم – 1
( ظلم درحق خود، ظلم درحق خدا ، ظلم درحق مردم )
ما ظا لم بود یم .
قٰالُوا سُبحٰانَ رَبِّنٰا إِنّٰا کُنّٰا ظٰا لِمِینَ .
گفتند : منزه است پروردگارما ، مسلما ما ظالم بودیم « ظالم به خود وظالم به دیگران » .
( آیه – 29 )
یکد یگررا ملامت کردند .
( آیه – 30 )
فَأَ قبَلَ بَعضُهُم عَلٰی بَعضٍ یَتَلاوَمُونَ .
سپس آنها رو به هم کردند وبه ملامت یکدیگرپرداختند .
Ø طغیان وسرکشی .
ما طغیان کردیم .
قٰالُوا یٰا وَیلَنٰا إِنّٰا کُنّٰا ظٰالِمِینَ .
( فریادشان بلند شد ) گفتند : وای برما که طغیانگربودیم .
( آیه – 31 )
امید به پرورد گارمان داریم وبه اودلبسته ایم .
( بازگشت به سوی خدا )
عَسٰی رَبّنُٰا أَن یُبدِ لَنٰا خَیرًا مِنهٰا إِنّٰا إِلٰی رَبِّنٰا رٰاغِبُونَ.
امیدواریم پروردگارمان ( مارا ببخشد و) بهترازآن را بجای آن به ما بدهد، چرا که ما به او دلبسته ایم .
( آیه – 32 )
اینست ( گرفته شدن نعمت ) عذاب دنیا وعذاب آخرت بزرگتر .
کَذٰالِکَ العَذٰابُ ، وَلَعَذٰابُ الآخِرَةِ أَکبَرُلَوکٰانُوا یَعلَمُونَ .
اینگونه است عذاب خداوند ( دردنیا )ئ وعذاب آخرت ازآن هم بزرگتر است . اگرمی دانستند .
( آیه - 33 )
Ø ظلم وستم – 2
ه - سوره آل عمران :
مَثلُ مٰا یُنفِقُونَ فِی هذِهِ الحَیٰاةِ الدُّنیٰا کَمَثَلِ رِیحٍ فِیهٰا صِرٌّ أَصٰابَت حَرثَ قَومٍ ظَلَمُوا أَنفُسَهُم فَاَهلَکَتهُ وَمٰا ظَلَهُم اللهُ وَلٰکِن أَنفُسَهُم یََظلِمُونَ .
داستان کافران درمالی که برای پیشرفت مقاصد دنیوی خود صرف کنند هیچ بهره ای نیابند بدان ماند که باد سرد شدید ی به کشت قوم ستمکاری برسد وهمه را نابود گرداند وخدا ستمی برآنها نکرده لیکن آنان به خود نفس خود ستم می کنند .
( آیه – 117 )
« صِرّ ، باد شدید سوزان چه ازنظر سرما وچه ازنظرگرما - سرما زد گی وگرما نزد گی محصولات کشاورزی دراثرباد شدید ، سرد و یا گرم »
قساوت قلب نسبت به فقرا ودرماندگان .
Ø منع زکات ( زکات ندادن ) .
Ø منع مٰاعون ( احسان نکردن ازامکانات زندگی ) *
*- ازامکانات زندگی خود احسان نکند و اجازه ندهد دیگران ازآنها استفاده نمایند .
« ماعون - به معنی چیزکم است ، وبسیاری ازمفسران معتقدند که منظورازآن دراینجا أشیاء جزئی است که مردم مخصوصا همسایه ها ازیکدیگربه عنوان عاریه یا تملک می گیرند ، مانند مقداری نمک ، آب ، آتش ( کبریت ) ظروف ومانند اینها »
« درروایتی ازامام صا د ق ( علیه السلام ) آمده است که درتفسیرماعون فرمود : هوالقرض یقضه ، والمتاع یعیره ، والمعروف یصنعه : ماعون وامی است که انسان به دیگری می دهد ، ووسائل زندگی است که به عنوان علریه دراختیارد یگران می گذارد ، وکمکها وکارهای خیری که انسان انجام می دهد - تفسیرنمونه – ج 27 – ص 361 - 362 »
(قطع باران وخشک شدن باغات ومحصولات )
قال الزّین العابدین ( علیه السلام )
«... وَالذُّنُوبُ الَّتِی تَحبُسُ غَیثَ السَّماءِ :... وَمَنعُ الزَّکاةِ وَالقَرضِ وَالماعُونِ ، وَقَساوَةُ القَلبِ عَلی أَهلِ الفَقرِ وَالفاقةِ ، و... »
امام زین العابدین ( ع ) فرمود :
... وگناهانی که باران آسمان را به بند می آورد :
«... وندادن زکات وقرض ومنع کردن مردم ازضروریات زندگی - مانند آب و...- وقساوت قلب وسنگدلی نسبت به نیازمندان ودرماندگان ، و... »
( وسائل الشیعه – ج 11 – ص 519 – ح 8 )
تذکر: بخاطرحفظ ترتیب آیات ، ترتیب موضوعات درترجمه آیات رعایت نگردیده است
الحمد لله ربّ العالمین و صل الله علی محمد وآله الطّاهرین .
کتاب : اثر گناه درزندگی انسان .
تا لیف : عمران عزتی .